سلام دوستان امشب دلم گرفته است بخاطر دوری
از یکی از عزیزانم که این اشعار را براش مینویسم
امیدوارم هر جا باشد خوش و خرم و موفق باشد .
دلم گرفته است
به ایوان میروم و انگشتانم را
بر پوست کشیدهی شب میکشم
چراغهای رابطه تاریکند
چراغهای رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب
معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را بخاطر بسپار
پرنده مردنیست
تو می آیی بهانه من ،
و می دانم دوباره شاخه های خشک احساسم ،
جوانه می زند ،
لبریز از عشق و شکوه زندگی می گردد و با تو ،
تمام لحظه های تلخ پاییز و زمستان را ،
تمام لحظه های بی تو بودن را ،
تمام خاطرات سرد و بی روح نبودت را ،
شبیه قاصدک ، در دست های باد می اندازد و دیگر ،
به آن فصل پر از دلتنگی و سرما می نشیند
تقدیم به خواهر عزیزم که به او باید بگم:
با عرض سلام و خسته نباشی خدمت شما
وبلاگتون خیلی خوب بود
موفق باشید
به وبلاگ من هم یه سری بزن
باشه
قال رسول الله فاطمة منی ....
عالی بود
مأجور انشاءالله
الله یحشرک مع محبی اهل البیت
.
.
.
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آله و آخر تابع له علی ذلک ...اللهم العنهم جمیعا
سلام زهرا خانووم
ببهشید که دیر آمدم سر زدم
خواستم بگم من دقیقا در ماه رجب (روز آخر ماه رجب) جزء ۲۸ رو خوندم
امیدوارم که خدا از همه قبول کنه
شاد باشید والتماس دعا