داریها داریها حیرانه داریها
یا راس ابوها من الی الطفله رقیه
عینک علیها و انت فوق السمهریه
انی بنتک حایره اتخلینی وحدی
من ینشف دمعتی الی تجری علی خدی
کم رقیـه عندک و کم والی عندی
ودی یا بویه اشوفک والله ودی
من غبت عنی وانا بهم و عذاب
کنت ارجی ینتهی هذا الغیاب
کنت انادی و الصدا یردالجواب
انتظرتک یا ما طال انتظاری
منهو یتحنن علیا و یطفی ناری
مرعوبه محتاجه للایادیک و للامانک
تمسح یتمها و کل المها من حنانک
شحتمل و آنا الی ما اتحمل جفاک
انت تامرنی و لو موتی دواک
رد یا بویه لو خذنی معاک
لاغیها لاغیها
لا تقلی رجعتک وهم و سراب
من لیها یتحنن علیها
طفله گلها علی الیتم البلوه توها
تحرمها یا والدها من عطف الابوه
واسیها واسیها
داریها داریها
به آقا بگویید دوستش دارم
مه من نقاب بگشا ز جمال کبرییایی
که بتان فرو گذارند اساس خود نمایی