ولادت امام مجتبى سبط اکبر(ع) در روز پانزدهم
پانزدهم ماه رمضان (بنا به نقل شیخ مفید و شیخ بهائى در توضیح المقاصد) روز ولادت موفور السعادت حضرت سبط اکبر، امام حسن مجتبى (علیه السلام) است، و این در سال سوم هجرت واقع شده است، وقتى مژده ولادت این نور پاک را به پیامبر(صلى الله علیه و آله) دادند، امواج سرور و شادمانى دل مبارک حضرت را فرا گرفت و مشتاقانه و با شتاب به خانه دخترش و محبوبهاش سیده زنان عالم رفت، فرمود: «یا اسماء هاتینى ابنى»، پسرم را به من بده اسماء نوزاد مبارک را به جد بزرگوارش داد، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه فرمود: (که نخستین صدائى که گوش نوزاد با او آشنا شد، صداق حق جدش خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله) بود، صداى توحید، صداى تکبیر، صداى تهلیل، و صداى تصدیق به نبوت پیامبر( صلى الله علیه و آله) جد گرامش. که خداى توفیق این سنتسنیه را به امتش و به شیعیان حضرت مجتبى (علیه السلام) در مورد نوزادان عنایت فرماید. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: «یا على هل سمیت الولید المبارک؟» آیا این نوزاد مبارک را نام گذاردهاى؟ عرض کرد: «ما کنت لا سبقک یا رسول الله؟» بر شما سبقت نمىگیرم، هنوز لحظاتى نگذشته بود که بشیر وحى جبرئیل نازل شد، و فرمان خدا را به پیامبر (صلى الله علیه و آله) رسانید، یا رسول الله «سمیه حسنا» او را حسن نام گذار، پیامبر (صلى الله علیه و آله) شخصا براى حسن (علیه السلام) عقیقه کرد، و بسم الله گفت و دعا کرد.
***************
تولد و کودکى.
امام حسن (ع ) فرزند امیر مؤمنان على بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا (ص ) است .
امام حسن (ع ) در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت .
وى نخستین پسرى بود که خداوند متعال به خانواده على و فاطمه عنایت کرد.
رسول اکرم (ص ) بلا فاصله پس از ولادتش , او را گرفت و در گوش چپش اقامه گفت .
سپس براى او بار گوسفندى قربانى کرد, سرش را تراشید و هموزن موى سرش -که یک درم و چیزى افزون بود - نقره به مستمندان داد.
پیامبر (ص ) دستور داد تاسرش را عطر آگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هموزن موى سرنوزاد سنت شد.
این نوزاد را حسن نام داد و این نام در جاهلیت سابقه نداشت .
کنیه او را ابومحمد نهاد و این تنها کنیه اوست .
لقب هاى او سبط, سید, زکى , مجتبى است که از همه معروفتر مجتبى میباشد.
پیامبر اکرم (ص ) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصى داشت و بارها میفرمودکه حسن و حسین فرزندان منند و به پاس همین سخن على به سایر فرزندان خودمیفرمود : شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند .
امام حسن هفت سال و خردهاى زمان جد بزرگوارش را درک نمود و در آغوش مهر آن حضرت بسر برد و پس از رحلت پیامبر (ص ) که با رحلت حضرت فاطمه دوماه یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت , تحت تربیت پدر بزرگوار خود قرار گرفت .
امام حسن (ع ) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت , به امامت رسید .
خدایا!
چون ماهیان که از عمق و وسعت دریا بی خبرند،
عظمت و ژرفای عشق تو را نمی شناسم
فقط می دانم:
که معبود این دل خسته هستی
و اگر دیده از من برگیری،
خواهم مرد.
خدایا!
تو ماه قلب تیره ی منی.
که عزیزتر از جانی.
از زیبایی تو زیبا می شوم
و پیوسته باتو می مانم.
خدایا!
از من روی نگردان
که من هرگز چشم از تو برنمی دارم.
اگر از تو چشم بردارم،
به چه کس رو آورم؟
معبودم!
به حریم قلب من بیا.
قلب من شعله ور است
و تنم برآتش
و روح من آرزومند دیدار توست.
خدایا!
نام تو مقتدر است و شکوهت بی پایان!
وفات حضرت خدیجه ماه رمضان سال دهم بعثت
در ماه مبارک رمضان سال دهم بعثتخدیجه بانوى فداکار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنجسالگى از دنیا رفت، و پیامبر (صلى الله علیه و آله) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپرد، و حزن در گذشت او پیامبر (صلى الله علیه و اله) را بسیار محزون ساخت که پیامبر (صلى الله علیه و آله) سال در گذشتحضرت خدیجه را «عام الحزن» سال اندوه نام نهاده، بلى خدیجه همسر بىهمتاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) بانوئى که از ثروت او اسلام رونق یافت و پشت پیامبر (صلى الله علیه و آله) راستشد، باید سال در گذشتش را «عام الحزن» نام نهاد و مصیب پیامبر (صلى الله علیه و اله) شدت گرفت، زیرا که پیامبر (صلى الله علیه و اله) مادر شایسته دخترش زهراى مرضیه را از دست داده و یارى همچون خدیجه را هرگز به دست نخواهد آورد. (1)
به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده
عایشه گفت پیامبر (صلى الله علیه و آله) از خانه بیرون نمىرفت مگر آنکه خدیجه سلام الله علیها را یاد مىکرد، و بر او به خوبى و نیکى مدح و ثنا مىنمود، روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود، و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پیامبر (صلى الله علیه و آله) غضبناک شد، به طورى که موى جلوى سرش از غضب تکان مىخورد سپس فرمود: نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده، او به من ایمان آورد هنگامى که مردم کافر بودند، و تصدیق کرد مرا، هنگامى که مردم مرا تکذیب مىکردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند، و از او فرزندانى خدا روزى من کرد که از زنان دیگر محروم فرمود، «یعنى خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود» (2)
پىنوشت:
1- اسد الغابه، مسار الشیعه، مفید - نقل از رمضان در تاریخ.
2- اسد الغابه مسار الشیعه مفید - نقل از رمضان در تاریخ.
******
ازدواج خدیجه
زفاف خدیجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشتاز سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرتمحمد (ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را 28 سالنقل مىکند . هرچند بعضى از مورخان اهلسنتسعى مىکنند این سخنرا رد کنند ; چون راوى آن محمد بن صائب کلبى از شیعیان است وآنها او را ضعیف مىدانند .
خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .
در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خدیجه ، عبدالله بن غنم بهآنها چنین تبریک گفت :
هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد
تزوجتخیر البریه کلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟
و بشر به البران عیسى بن مریم و موسى ابن عمران فیاقرب موعد
اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد
گوارا باد بر تو اى خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و بابهترین خلایق ازدواج کردى . چه کسى در میان مردم همانند محمد (ص) است . محمد (ص) کسى است که حضرت عیسى و موسى به آمدنشبشارت دادهاند و کتب آسمانى به پیامبرى او اقرار داشتند .
رسولى که سر از بطحاء (مکه) در مىآورد و او هدایت کننده وهدایتشونده است .
احترام پیغمبر خدا (ص) به خدیجه
احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود .
*************
خصال خدیجه (س)
خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار مىرود . او اولین زنىبود که به اسلام گروید ; چنان که علىبن ابىطالب (ع) اولینمردى بود که اسلام آورد . اولین زنى که نماز خواند ، خدیجه بود. او انسانى روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقهمند بهمعنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل بهاخبار آسمانى بود . همین شرافتبراى او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت .
خدیجه از کتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» مىگفتند . از نظر عقل و زیرکى نیزبرترى فوق العادهاى داشت و مهمتر اینکه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره» و «مبارکه» و «سیده زنان» مىخواندند .
جالب این است او از کسانى بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (ص) مىکشید و همیشه از ورقهبن نوفل و دیگر علما جویاى نشانههاىنبوت مىشد . اشعار فصیح و پر معناى وى در شان پیامبر اکرم (ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت مىکند .
نمونهاى از اشعار خدیجه در باره پیامبراکرم (ص) چنین است :
فلواننى امسیت فى کل نعمه و دامت لى الدنیا و تملک الاکاسره
فما سویت عندى جناح بعوضه اذا لم یکن عینى لعینک ناظره
اگر تمام نعمتهاى دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانى که چشمبه چشم تو نیافتند .
دیگر خصوصیتخدیجه این است که او داراى شم اقتصادى و روحبازرگانى بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود .
البته سجایاى اخلاقى حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیانآن ناتوان است . پیامبر اکرم (ص) مىفرماید : «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنتخویلد و فاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم .»
چه مىتوان گفت در شان کسى که مایه آرامش و تسلاى خاطر رسولخدا (ص) بود ؟ ! در تاریخ مىخوانیم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیتهاى ایشانمحزون و آزرده مىشدند ، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمىکرد مگریاد خدیجه ; و هرگاه خدیجه را مىدید مسرور مىشد»
ذهبى مىگوید : مناقب و فضایل خدیجه بسیار است ; او از جملهزنان کامل ، عاقل ، والا ، پاىبند به دیانت و عفیف و کریم و ازاهل بهشتبود . پیامبر اکرم (ص) کرارا او را مدح و ثنا مىگفتو بر سایر امهات مومنین ترجیح مىداد و از او بسیار تجلیل مىکرد. به حدى که عایشه مىگفت : بر هیچ یک از زنان پیامبر (ص) بهاندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر (ص)بسیار او را یاد کرد .
*************
وفات خدیجه (س)
خدیجه در سن 65 سالگى در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد . پیغمبر خدا (ص)شخصا خدیجه را غسل داد ، حنوط کرد و با همان پارچهاى که جبرئیلاز طرف خداوند عزوجل براى خدیجه آورده بود ، کفن کرد . رسولخدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سپس خدیجه را در خاک نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جاى خویش استوار ساخت . او بر خدیجه اشکمىریخت ، دعا مىکرد و برایش آمرزش مىطلبید . آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در «حجون» واقع است .
رحلتخدیجه براى پیغمبر (ص) مصیبتى بزرگ بود ; زیرا خدیجهیاور پیغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسیارى به حضرت محمد(ص) احترام مىگذاشتند و از آزار وى خوددارى مىکردند .
وفات این بانوی بزرگوار را به همه تسلیت عرض میکنم
یا سیده خدیجه ادرکینی جمیعا
یا زهرا
ماذا یقول وینظم الشعراء !
کل المحاسن أنت یا زهراء
ما القول إلا قربةٌ من شاعرٍ
لتعمه من فیضک الأضواء
فالبحر أنت وکل شادٍ غارفٌ
أو تغرف البحر المحیط دلاء ؟
أنت السماء تظلنا بجمالها
کم هام فی أجوائک الشعراء
یا درةً فی خمسة أهل الکسا
أصلٌ وفرع فیهم الحوراء
هم والدٌ زوجٌ وفرعا طهرکم
حسنان منکم منهما النجباء
ما أشرقت بالعلم شمس هدایةٍ
إلا ومنکم نورها الوضاء
ما لاح للإرشاد نجمٌ ساطعٌ
إلا وفی فلک لکم مشَاء
کلا ولا سلک الطریق مجاهدٌ
إلا وأنتم سنةٌ غراء
یا بضعة المختار أنى ترتقی
لمقامک العالی الکریم نساء
أنى یساوى الجزء من خیر الورى
بسواه أنى تستوی الأجزاء
طهرت قلبی بالتحدث عنکم
فأتاه من نور الحدیث صفاء
وسعیت بین الکل أحمل دعوةً
أنتم جمال أصولها البنَاء
وقد اتخذت جمالکم لی مذهباً
فبه یزول البؤس والضراء
وبه أنال رعایةً وهدایةً
ویعم جسمی والفؤاد شفاء
رباه إنی طامع فی وصلهم
دنیا وأخرى والقبول رجاء
ویمدنی الرحمن منه بفضله
فهو الکریم وشأنه الإعطاء
مولای صل على النبی وآله
وهب السلام یعمه الإثراء
یا فاطمه الزهرا ادرکینی جمیعا بحق شهر رمضان