علائم و منزلت لیلة القدر
قال الباقر علیه السلام:
سالته عن علامة لیلة القدر، فقال: علامتها ان یطیب ریحها، و ان کانت فى برد دفئت،
و ان کانت فى حر بردت فطابت. (1)
ترجمه: (محمد بن مسلم) از علامت لیلة القدر پرسید؟ پس امام (ع) فرمود: علامت لیلة القدر این است که بوى خوشى از آن پخش مىشود، اگر در سرماى (زمستان) باشد گرم و ملایم مىگردد، و اگر لیلة القدر در گرماى (تابستان) باشد خنگ و معتدل و نیکو مىگردد.
توضیح:
علامه طباطبائى در علایم شب قدر مىگوید: روایات در معنى و خصایص و فضایل شب قدر بسیار است، در بعضى از آن روایات علامتهایى براى شب قدر ذکر کرده از قبیل اینکه شب قدر، صبح آن شب آفتاب بدون شعاع طلوع مىکند و هواى آن روز معتدل است. (المیزان، ج 40، ص 332)
قال ابو عبد الله علیه السلام:
لیلة القدر فى کل سنة و یومها مثل لیلتها. (2)
ترجمه: شب قدر در هر سال است و روز آن مثل شب آن مىباشد.
قال النبى (صلى الله علیه و آله):
ان انا ادرکت لیلة القدر فما اسال ربى؟ قال (ص): «العافیة». (3)
ترجمه: به پیامبر(ص) گفته شد: اگر شب قدر را دریابم از خدا چه چیزى را مسئلت کنم؟ فرمود: «عافیت را».
قال موسى (علیه السلام):
الهى ارید قربک، قال: قربى لمن استیقظ لیلة القدر، قال:
الهى ارید رحمتک، قال: رحمتى لمن رحم المساکین لیلة القدر، قال:
الهى ارید الجواز على الصراط، قال: ذلک لمن تصدق بصدقة فى لیلة القدر، قال:
الهى ارید من اشجار الجنة و ثمارها، قال: ذلک لمن سبح تسبیحه فى لیلة القدر، قال:
الهى ارید النجاة من النار، قال: ذلک لمن استغفر فى لیلة القدر، قال:
الهى ارید رضاک، قال: رضاى لمن صلى رکعتین فى لیة القدر. (4)
ترجمه:
خداوندا! مىخواهم به تو نزدیک شوم، فرمود: قرب من از آن کسى است که شب قدر بیدار شود، گفت: خداوندا! رحمتت را مىخواهم، فرمود: رحمتم از آن کسى است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند: گفت: خداوندا! جواز گذشتن از صراط را از تو مىخواهم فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر صدقهاى بدهد. گفتخداوندا! از درختان بهشت و از میوههایش مىخواهم، فرمود: آنها از آن کسى است که در شب قدر تسبیحش را انجام دهد گفت: خداوندا! رهایى از جهنم را مىخواهم، فرمود: آن، از آن کسى است که در شب قدر استغفار کند: گفتخداوندا خشنودى تو را مىخواهم، فرمود: خشنودى من از آن کسى است که در شب قدر دو رکعت نماز بگذارد.
توضیح:
لیلة القدر شبى است که قرآن نازل شده است و ظاهرا مراد به قدر، تقدیر و اندازهگیرى است، خداى تعالى در آن شب حوادث یکسال را یعنى از آن شب تا شب قدر سال آینده را تقدیر مىنماید، زندگى و مرگ، رزق، سعادت، و شقاوت و چیزهایى از این قبیل را مقدر مىسازد.
رمضان، تجلى معبود (ره توشه راهیان نور) ص 95
پىنوشت:
1- وسائل الشیعه، ج 7 صفحه 256.
2- وسائل الشیعه، ج 7 صفحه 262.
3- مستدرک الوسائل، ج 7 صفحه 458.
4- مستدرک الوسائل، ج 7 صفحه 456.
دوستان امشب شب قدر است به امیر المومنین قسمتون میدم منو دعا کنید ممنونم
التماس دعای فراوان من هم برای خوشبختی و سلامتی همه دعا میکنم
یا زهرا
من مواعظ علی علیه السلام
من استطاع أن یمنع نفسه من أربعة اشیاء فهو خلیق بأن لاینزل به مکروهٌ أبداً قیل: وما هنّ یا أمیرالمؤمنین! قال: العجلة واللجاجة والعُجب والتّوانی.
(تحف العقول صفحه 222)
هرکس این چهار صفت را از خود دورکند خواه فرد باشد، خواه مجموعه دستاندرکاران و رؤسأ جامعه، هیچگاه حادثه و واقعه ناخوشایندى، متوجه او نخواهدشد:
1- عجله، بدون تأنّى و دقت، تصمیمگیرى کند یا کارى را اجراء نماید (عجله غیر از سرعت در عمل است).
2- لجاجت، یکى از مسائل خطرناک و بلاهاى دامنگیر، اصرار و پافشارى ناحق، در مسألهاى است که چون این حرف را گفته و یا چنین موضعى اتخاذ کرده حاضر نیست عقبنشینى کند و لو خلاف آن ثابت شود.
3- مغرورشدن و خودشگفتى، که انسان نقصها و ضعفهاى خود را ندیده و احیاناً محسناتش را بزرگ بشمرد.
4- کاهلى و سستى، کار امروز را به فردا افکندن و تأخیر انداختن.
بنده، در اثر تجربیاتى که در سالهاى متمادى پیدا کردم به این نتیجه رسیدم که این سخن على (علیه السلام) واقعاً حکمت تمامى است و همه ضرر و زیانهایى که متوجه جامعه شده است در اثر این امور بوده. خداوند ان شاءاللّه ما را با مجاهدت خودمان و با توفیق خودش از این صفات دور بدارد.
***********
من مواعظ على علیه السلام:
ذلّلوا أخلاقکم بالمحاسن وقوّدوها إلى المکارم وعوّدوا أنفسکم الحلم.
(تحف العقول صفحه 224)
تذلیل، به معناى رامکردن است.
در اخلاق طبیعى انسان (انسانى که تربیت نشده) ناسازگارىها و ناهمواریهایى وجود دارد و وظیفه انسان این است که این ناملائمات را از بین برده و اخلاق خود را به سمت متعادل متوجه سازد، مثلاً صفت دلیرى خود را به سوى شجاعت سوق دهد و نگذارد که به صورت ذمیمه تهوّر درآید. این کار باید با شناسایى صفات و برنامهریزى و ممارست و مجاهدت، انجامگیرد و تصمیمهاى مقطعى و زودگذر نتیجهاى ندارد. البته یک عامل وجود دارد که اگر در انسان پیدا شود انقلاب عجیبى در خلقیات انسان پیدا مىشود و آن عامل کیمیاى محبت الهى است که اگر دل انسان به سمت حق تعالى گرایش پیدا کند راه صد ساله را یک شبه مىپیماید.
در فراز بعد مىفرماید خود را به حلم و بردبارى عادت دهید
حلم، تنها به معناى عصبانىنشدن نیست بلکه به معناى ظرفیت پیداکردن است. انسان باید در مقابل عواملى که او را به خشم مىآورد یا او را به غرور مىاندازد و یا به فرح و سرورهاى پوچ وامىدارد همچون دریایى که رودهاى خروشان با رسیدن به آن آرام مىگیرند، باشد و همه آنها را در خود هضم نماید.
هذه النوحیه اقدمهه لکل من یعرف کلام عربی و عربی المحلی و شکرا.
و هی وصیه امام علی قبل وفاته....
*********
والله های اللیله های اللیله
تتیتم ابطرت الفجر هل عیله
هلیله واعدنی حبیبی المختار
اشدد حیا زیمک یا حمای الجار
و من باچر الحره دمعها اتسیله
تتیتم ابطرت الفجر هل عیله
من نامت اعیون الخلگ
ما غمضت منی العین
مدری اروح الفاطمه
لو ابگی یم ابنی احسین
جسملی دهری کربله
مصرع اثنین و سبعین
یا ابا عبدالله روحی فداک
حرگ الخیم سبی الحرم
ذبح الطفل و الچفین
هذا الامر یصعب علی تفسیره
انه علی و خلانی دهری ابحیره
سلمت امری لل اله الجبار
و طلعت و عیونی عله باب الدار
فزت و رب الکعبه ذیچ اللیله
تتیتم ابطرت الفجر هل عیله
آنه الی ساعه مولدی
انطرت الکعبه الامی
سیف ابن ملجم بل غدر
خضب لحیتی ابدمی
طایح عله الفراش الاجل
و انظر بناتی یمی
و السم هدم حیلی لچن
یا هو الی یدر ی ابهمی
هذی الوصیه یولدی اتراعیهه
عگبی الیتامه انته اصبحت والیهه
اتعنه الیتامه یبنی گبل الافطار
لتخلی واحد ینتظرنی و محتار
و لو شفت طایح یولدی تچیله
تتیتم ابطرت الفجر هل العیله
مش اعله الراس ابنه الحسن
و ام البنین اتشوفه
آه آه آه آه
و اتعنه بحرام الصلاه
لحسین و گام ایطوفه
گام و یگصد لم البنین
ابرایته المعرفه
وایگلهه شهدی لولدچ
والده ایحب اچفوفه
گلیله یا راعی الوفی و النوماس
زینب امانه اشاربک یا عباس
ادری کفو اقبل ابای اعذار
ما دامه حی لا یقبل ابشب النار
ولا ینسی زینب چانت اتلولیله
تتیتم ابطرت الفجر هل عیله
یا ابو الفضل العباس روحی فداک
و اتعنه یم زینب علی
و ایگلهه بنت الزهراء
ما یوجد ابکل البشر
یشبه الصبرچ صبره
طفله انتی لمن فاطمه
ماتت ابذیچ العصره
یا فاطمه الزهرا ادرکینی
لچن الیوم اتحملی
لو شاهدیتی الطبره
و اعلیا وا اماما
وصیت اخوتچ بویه دللوهه
زینب بگت لا امهه و لا ابوهه
وصیت ابو فاضل ابو راس الحار
هذا الی کامل محملچ مهما صار.لیل و انهار
حتی گللته العلم انته اتشیله
تتیتم ابطرت الفجر هل عیله
ای کاش................
با سلام
به مناسبت ولادت امام حسن(ع) شما را مهمان کلمات گهربار امام حسن (ع) می کنم.
قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى (عَلَیْهِ السَّلام)
یَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَکُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَکَ تَکُنْ غَنِیّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَکَ تَکُنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ یُصاحِبُوکَ بِهِ تَکُنْ عَدْلاً.([1])
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود: اى فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهى عفیف و پاکدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى. راضى باش بر آنچه که خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدّر نموده است، تا همیشه غنى و بى نیاز باشى. نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیکى و احسان نما تا مسلمان محسوب شوى. با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد کن که انتظار دارى دیگران همانگونه با تو بر خورد نمایند.
قالَ(علیه السلام): مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ کانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُجابَةٌ، إمّا مُعَجَّلةٌ وَإمّا مُؤجَلَّةٌ.
فرمود: کسى که قرآن را ـ با دقّت ـ قرائت نماید، در پایان آن ـ اگر مصلحت باشد ـ دعایش سریع مستجاب خواهد شد ـ و اگر مصلحت نباشد ـ در آینده مستجاب مى گردد.
قالَ(علیه السلام): إنّ هذَا الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ وَشِفاءُ الصُّدُورِ.
فرمود: همانا در این قرآن چراغ هاى هدایت به سوى نور و سعادت موجود است و این قرآن شفاى دل ها و سینه ها است.
قالَ(علیه السلام):إنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ، فَیَسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إِلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.
فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود میدان مسابقه قرار داد. پس عدّه اى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى از یکدیگر سبقت خواهند گرفت و گروهى از روى بى توجّهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمایند.
قالَ(علیه السلام): هَلاکُ الْمَرْءِ فى ثَلاث: اَلْکِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ; فَالْکِبْرُ هَلاکُ الدّینِ،، وَبِهِ لُعِنَ إبْلیسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ. وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.
فرمود: هلاکت و نابودى دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: تکبّر، حرص، حسد. تکبّر سبب نابودى دین و ایمان شخص مى باشد و به وسیله تکبّر شیطان ـ با آن همه عبادت ملعون گردید. حرص و طمع دشمن شخصیّت انسان است، همان طورى که حضرت آدم (علیه السلام) به وسیله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلاف ها و زشتى ها است و به همان جهت قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.
قالَ(علیه السلام): إنّ الْحِلْمَ زینَةٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّةٌ، وَالْعَجَلةَ سَفَهٌ.
فرمود: صبر و شکیبائى زینت شخص، وفاى به عهد علامت جوانمردى، و عجله و شتابزدگى (در کارها بدون اندیشه) دلیل بى خردى مى باشد.
عزیزان ما رو هم دعا کنید در این شب بزرگ ۱۵ رمضان ولادت امام حسن حاجتی دارم ........
از همه عزیزانی که به این کلبه من سر میزنند میخواهم که من را دعا کنند ممنون میشم ........
یا زهرا بحق ابنک الحسن اعطی حوائج الجمیع.
خدایا به حق این شب دعای همه جوونهای دلشکسته را اجابت فرما...........آمین