«•´`•.(*•.¸(`•.¸بــنــت الــزهــــــراء ¸.•´)¸.•*).•´`•»

الهی لا تعذبنی فانی مقر بالذی قد کان منی.فما لی حیله الا رجائی.لعفوک ان عفوت و حسن ظنی.وکم من زله لی فی الخطایا.وانت علی ذو فضل

«•´`•.(*•.¸(`•.¸بــنــت الــزهــــــراء ¸.•´)¸.•*).•´`•»

الهی لا تعذبنی فانی مقر بالذی قد کان منی.فما لی حیله الا رجائی.لعفوک ان عفوت و حسن ظنی.وکم من زله لی فی الخطایا.وانت علی ذو فضل

حکایاتی از آئین همسرداری وادب زهرا (س)

السلام علیک یا فاطمة الزّهراء

 

حکایاتی از آئین همسرداری وادب زهرا (س):

الف - زهرا از دیدگاه علی (ع) :

پاسخ صریح وزیبای علی (ع) به پیامبر (ص) در فردای عروسی ، فاطمه را بهترین یار ومدد کاردر طاعت حق معرفی می کند . وقتی که پیامبر (ص) از او پرسید : زهرا را چگونه یافتی ؟ عرض کرد : نعم العون علی طاعه الله . فاطمه چه خوب یاوری برای طاعت الهی است ..

 

 

ب -  ایثار وتعاون زهرا (س) :

ایثار واز خودگذشتگی یکی از مهمترین عوامل استحکام روابط میان اعضای یک مجموعه است ، نمونه ای از ایثار وگذشت در زندگی هر انسانی نشانه بزرگی روح وعلو همت اوست . در زندگی فاطمه (س) وایثار در برابر شوی بزرگش نمونه های بارزی به چشم می خورد . هنگامی که پیامبر آندو را مشغول کار دید از آنها پرسید کدامیک از شما خسته ترید ؟ هر یک از آنها دیگری را مقدم دانسته واو را خسته از مشقت کار ذکر کرد.

 

 

د - تقسیم کار:

یکی از نمادهای زندگی مشترک زندگی علی (ع) وفاطمه (س) تقسیم مطلوب وظایف ناشی از زندگی مشترک بود . وقتی که پیامبر تقاضا کردند تا کارها را میان آن دو تقسیم کند ، رسول خدا (ص) کارهای خانه را به فاطمه (س) سپرد ومسئولیت خارج از منزل را به علی (ع) واگذار کرد . زهرا (س) بارها اظهار خشنودی می کرد ورضایت خود را از تقسیم ابراز می داشت .

 

 

 

ذ - محبت به همسر (رعایت یکدیگر ) :

پیامبر اکرم (ص) بارها دختر وداماد گرامی اش را به محبت یکدیگر سفارش می فرمود . روزی به زهرا فرمودند : دخترم شوهر تو بهترین همسرهاست تو را از نافرمانی او بر حذر می دارم . سپس به علی (ع) فرمود : علی جان به همسرت مهربانی کن زیرا فاطمه پاره تن من است . رنج او رنج من است وشادی او خشنودی من است .

 

 

ه - رازداری زهرا (س):

روزی فاطمه (س) به حضورپدرش رسید در حالیکه آثار ضعف وگرسنگی از چهره فرخنده اش نمایان بود . رسول خدا (ص) با مشاهده این حالت دستهایش را به سوی آسمان بلند نمود وگفت : خدایا گرسنگی فرزندم را به سیری تبدیل کن ووضع او را سامان بده .

آری زهرا (س) از فقر خانه علی شکوه نمی کند وپیامبر بدون اینکه زهرا سخنی یه او بگوید از ضعف وگرسنگی او باخبر می شود . که این خود یکی از نمونه های پایبندی یه اساس واسرار خانواده است .

 

 

 

ز- فداکاری وصبر بر فقر :

صبح یکی از روزها که علی (ع) وفاطمه در کنار هم بودند علی (ع) برای رفع گرسنگی شدید خود از همسرش غذایی را طلب کرد . زهرا (س) گفت : خود دو روز است که چیزی نخورده ام وهر چه در خانه بود برای شما وفرزندان آورده ام .

علی (ع) فرمود : چرا مرا از این امر آگاه نساختی ، تا برای تهیه غذا اندیشه کنم . زهرا (س) پاسخ داد : از خدای خود شرم کردم که چیزی از تو بخواهم که انجام آن برای تو دشوار باشد .

 

 

 

ح - نگاه شفا وروح بخش :

امیرالمؤمنین (ع) می فرمایند : هیچ گاه فاطمه از من نرنجید. واو نیز هرگز مرا نرنجاند . او را به هیچ کاری نرنجاند. او را به هیچ کاری مجبور نکردم . وهر گاه بصورت ورخساره اش نظاره می کردم تمام غصه های من برطرف می شد . ودردهایم را فراموش می کردم . بخدا قسم هرگز کاری نکردم که فاطمه خشمگین شود . او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد . آری فاطمه (س) برای ایجاد یک محیط آرام وبا صفا در درون خانه بود وآنچه می گفت در جهت اهداف همسر فداکار ودلاورش بود .

 

ط- تقویت روانی شوهر مجاهد :

هنگامی که علی (ع) از جبهه باز می گردد. فاطمه (س) به استقبال اومی رود وبا رویی گشاده ولبخند حاکی از رضایت وافتخار به او مینگرد ، لباس وشمشیر خون آلود او را می شوید واز حوادث میدان جنگ می پرسد . وبدین وسیله نقش خود را در جهاد سرنوشت ساز اسلام ودر تقویت روانی شوی مجاهدش ایفا می کند .

 

 

ی - تسلیم اختیارات شوهر :

خلیفه اول ودوم چندین بار تقاضای ملاقات حضرت فاطمه (س) کرده بودند وفاطمه نپذیرفته بودند . علی (ع) در آخرین روزهای واپسین عمر زهرا (س) نزد او آمد وتقاضای آنان را برای ملاقات با فاطمه بازگو کرد واز او اجازه خواست . زهرا (س) چنین گفت : خانه از آن شما ودر اختیار شمایم آنچه خود صلاح می دانی عمل کن

 

 

ک - محبت به همسر :

 روزی پیامبر از فاطمه سلام الله پرسید شوهرت با تو چگونه است ؟ فاطمه (س) عرض کرد: خوب است اما زنان قریش مرا با ازدواج با کسی که دستش از مال دنیا خالی است سرزنش می کنند . پیامبر فرمود : دخترم شوهر تو بهترین همسرهاست . به او محبت کن ! تو را از نافرمانی او برحذر می دارم .

 

ر- زهرا (س) وتربیت فرزندان : ( وراثت در شخصیت فرزندان زهرا (س) ) :

یکی از عوامل موثر در تشکیل شخصیت فرزندان زهرا (س) وراثت است . زیرا در این خانواده مادر از مقام عصمت بهره مند است . در وجود مطهر او هیچ رجس وگناهی راه ندارد . چنانچه در زیازت امام حسین (ع) داریم که : گواهی می دهم که شما در اصلاب پاک وارحام مطهر بودید وهیچ غباری از شرک وجهالت بر دامن شما ننشست .

 

 

ن_ زهرا مادی پاکدامن : 

امام حسین (ع) در روز عاشورا حقیقتی را بازگو کرد تا از آن طریق بر حقانیت خود تاکید ورزد . بدین جهت در آن روز تاریخی فرمود : شهامت ، آزاد منشی وکرامت خود را مرهون پاکدامنی وطهارت مادرم زهرا ( س ) هستم .

 

س - اعتقاد به عقیقه :

حضرت زهرا (س) هرگاه صاحب فرزندی می شد برای او گوسفندی را عقیقه می داد . سپس روز هفتم تولد هر یک از عزیزانش ، سر او را می تراشید وبرابر وزن موهای او نقره صدقه می داد . برای همسایه ها هدیه می فرستاد ودیگران را در شادی خود سهیم می نمود .

 

 

ع - عواطف مادری ونقش آن در تربیت فرزند :

سلمان می گوید : روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود . در این هنگام فرزندش حسین گریه کرد وبیتابی نمود . عرض کردم برای کمک به شما آسیاب می کنم یا بچه را آرام می نمایم . ایشان فرمود من به آرام کردن فرزند اولی هستم . شما آسیاب را بچرخانید .

 

ص - بازی وتحرک :

حضرت فاطمه (س) با فرزندانش همبازی می شد وبه این نکته توجه داشت که در بازی نوع الفاظ وحرکات مادر سرمشق کودک قرار می گیرد . نقل شده است که حضرت با فرزندش امام حسن (ع) بازی می کرد واو را بالا می انداخت وبرایش شعر می خواند .

 

 

ق - رعایت عدالت در میان کودکان :

روزی امام حسن (ع) نزد پیامبر آمد واظهار تشنگی کرد وتقاضای آب نمود . رسول خدا (ص) بی درنگ برخاسته وظرفی برداشت واز گوسفندی مقداری شیر دوشید وبه امام حسن (ع) داد و در این هنگام که امام حسین (ع) خواست تا ظرف شیر برادرش را بگیرد . اما پیامبر در حمایت از امام حسن (ع) مانع گرفتن ظرف او شد . فاطمه (س) عرض کرد گویا حسن برای شما عزیزتر است . پیامبر فرمود ند : هر دو برایم عزیز ومحبوبند . چون اول حسن تقاضای آب کرد او را مقدم داشتم .

 

سخنان برگزیده از حضرت زهرا (س):

در خدمت مادر باش  زیرا بهشت در زیر پای مادران است .

آن گاه در که روز قیامت برانگیخته شوم ، گناهکاران امت پیامبر اسلام را شفاعت خواهم کرد.

اگر به آنچه تو را به آن فرمان می دهیم عمل کنی واز آنچه بر حذر می داریم دوری کنی ، از شیعیان مایی والا هرگز.

از دنیای شما محبت سه چیز در دل من نهاده شد ؛ تلاوت قرآن ، نگاه به چهره پیامبر خدا وانفاق در راه خدا .

خوش رویی در هنگام روبه رو شدن با مؤمن ، بهشت را بر فرد خوش رو واجب می کند .

 

 

یا فاطمة الزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا

 

انا توجهنا و استشفعنا بک الى الله و قدمناک بین یدى حاجاتنا .

 

یا وجیهة عندالله اشفعى لنا عندالله .

 

والسلام

 

ایام فاطمیه را تسلیت عرض میکنم.اللهم عجل لولیک الفرج ..

جلوه جنت‏به چشم خاکیان دارد بقیع

جلوه جنت‏به چشم خاکیان دارد بقیع یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع

گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع

گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقیع

گرچه محصولش بظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع

گرچه مى‏تابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع

میتوان گفت ازگلاب گریه اهل نظر بى نهایت چشمه اشک روان دارد بقیع

بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع

تا سروکارش بود با عترت پاک رسول کى عنایت‏با کم و کیف جهان دارد بقیع

این مبارک بقعه را حاجت‏بنور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع

اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع

چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه پاس حفظ این امانت را بجان دارد بقیع

فاطمه بنت اسد عباس عم، ام البنین اینهمه همسایه عرش آستان دارد بقیع

در پناه مجتبى در ظل زین العابدین ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع

باقر علم نبى و صادق آل رسول خفته‏اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع

×××

قرنها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقیع

کس نمیداند چرا یا قرة عین الرسول منظره فصل غم انگیر خزان دارد بقیع

آخر اینجا قصه گوى رنج‏بى پایان تست غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع

خفته بین منبر و محرابى اما بازهم از تو اى انسیه حورا نشان دارد بقیع

راز مخفى بودن قبر ترا با ما نگفت تا بکى مهر خموشى بر دهان دارد بقیع؟

شب که تنها میشود با خلوت روحانى‏اش اى مدینه انتظار میهمان دارد بقیع

شب که تاریک است و در بر روى مردم بسته‏اند زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع

کاش باشد قبضه خاکم در آن وادى «شفق‏» چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع

 
Go to fullsize image
 
السلام علیک یا فاطمه الزهرا سیدة النساء العالمین
 
همای خانه ی حیدر گل ریحانه ی حیدر
 
شبانه پر نکش زهرا تو از کاشانه ی حیدر
 
فرا رسیدن ایام فاطمیه و سالروز شهادت بانوی دو عالم بی بی حضرت فاطمه ی زهرا،
 
مظلومه ی تاریخ بر تمام رهروان راه آن حضرت تسلیت باد.
 
 
 
 
 تو ستاره ای و تو اختری؛ مه و مهر و زهره و مشتری                                  نکنند با تو برابری؛ تو یگانه دخت پیمبری 

تو همای اوج سعادتی، تو سپهر عصمت و عفتی                                          تو قرین مهر ولایتی، به خدا که همسر حیدری 

به حسن ستاره ی روشنت، که حسین آن گل گلشنت                                  به خدا رسیده ز دامنت، به خدا تو معنی مادری

 

 
خدایا به حق محمد و آل محمد قسمت می دهیم فرج آقا امام زمان(عج) منتقم خون آل محمد را هر چه نزدیک و نزدیکتر بفرما.
 
یا زهــــــــــــــــــــــرا! به پهلوی شکسته ات قسمت می دهیم،تمام رهروان راهت،بالاخض شیعیان را شفاعت فرما.
 
عاقبت همه ی مارا ختم به خیر بفرما.
 
توفیق زیارت بقیع رو در دوران جوانی نصیب همه ی ما بگردان.
 
الهی امین یا لیت .... اسئلکم الدعا یا شیعه علی ....


 

هر جمعــه ام بوی انتظـــــار می دهد . دل گیــــــــرم .  


پیش خودم می گـویم آیــا می شود امــروز ببینمــش و انتظارها به پایان برسد ؟!  


تا به حـال به آرزویــم نرسیــده ام ؛ ولی باز هـم بر ایــن اعتقاد هستم که : 

انهم یرونه بعیدا و نراه قریبا


پس منتظرم مگذار .  


چشم به راهت هستم ؛ و تا ظهورت می خوانم : 

اللهم عجل لولیک الفرج
       
     میدونم یه روز میای دردارو درمون می کنی 


                                                                       سفرتو میندازی و دنیارو مهمون می کنی

تو می آیی در حالی که دستهایت پر از گلهای نرگس است.

 تو دل سرد یکایک ما را با نواهای گرمت آفتابی می کنی

و کعبه عشق را در آنها بنا خواهی کرد.

دست نوازش بر سر میخک هایی خواهی کشید که باد کمرشان را خم کرده است.

تو حتی بر قلب کاکتوسها هم رنگ مهربانی خواهی زد.

تو می آیـــــــــــی

و باآمدنت خون طراوت و زندگی در رگهای صبح جریان پیداخواهدکرد...

یا بـــــــــــن الــــــــــزهــــــــــــــــرا....تو مــــــــــی آیـــــــی

****مبادا خویشتن را واگذاریم// امام خویش را تنها گذاریم****

دعای حضرت مهدی (عج) 

خدایا،توفیق طاعت و دوری از گناه و صداقت در نیت و شناخت آنچه حرمت داردرا روزی ما بگردان

 و ما را به هدایت و استقامت گرامی دار

و زبانمان را استوار گردان به ثواب و حکمت و قلبمان را سرشار گردان از دانش و معرفت

 و درونمان را پاک گردان از حرام و آنچه شبهه ناک است

 و دستمان را باز دار از ظلم و سرقتو چشمانمان را بپوشان از فجور و خیانت

و گوشهایمان را بسته نگه دار از لهو و غیبت و تفضل فرما

 علمای ما را به زهد و نصیحت
 و متعلمین را به جهد و رغبت
 و شنوندگان را به پیروی و پند گرفتن
 و مریضان مسلمین را به شفا و آسایش
 و مردگانشان را به رأفت و رحمت
 و مشایخمان را به وقار و سکینه
 و جوانان را به بازگشت و توبه
 و زنان را به حیاء و عفت
 و اغنیاء را به تواضع و بخشش
 و فقراء را به صبر و قناعت
 و رزمندگان را به یاری و پیروزی
 و اسیران را به رهائی و آسایش
 و زمامداران را به عدل و شفقت
 و ملت را به انصاف و حسن سیرت

و توشه و نفقه حجاج را پر برکت گردان به انجام آنچه از اعمال حج و عمره بر ایشان واجب فرمودی

به فضل و رحمتت ای مهربانترین مهربانان.

مدیحه نوریْن نیّرین فاطمه زهرا و فاطمه معصومه، سلام اللّه علیهما

مَن أرادَ اللّه‏ُ بِهِ خَیرا رَزَقَهُ اللّه‏ُ خَلیلاً صالحِا


پیامبر اکرم (ص) فرمودند:هر کس که خداوند براى او خیر بخواهد، دوستى شایسته نصیب وى خواهد نمود.(نهج الفصاحه، ح  3064)

هفدهمین سالگرد عروج ملکوتی حضرت امام خمینی (قدس سره الشریف)؛ را تسلیت عرض میکنم و قصیده ای از دیوان امام را به همین مناسبت قرار میدهم

برای شادی روح امام صلوات......اللهم صلی علی محمد وآل محمد

 

مدیحه نوریْن نیّرین فاطمه زهرا و فاطمه معصومه، سلام اللّه علیهما

      

اى ازلیّت به تـــــربت تـــــو، مخمـــّر         وى ابــدیّت بــه طلعت تو، مقرّر

آیت رحمت ز جلــــوه تــــــو هویـــدا         رایت قــدرت در آستین تو مُضْمَر

جــــودت هم بسترا به فیض مقدس         لطفت هم بالشا به صدرِ مُصَدّر

عصمت تو تا کشید پرده به اجسام          عالَـــم اجســام گردد عالَم دیگر

جلـــــوه تـــــو نــــور ایزدى را مَجْلى         عصمت تـو سرّ مختفى را مَظهر

گـــــویم واجب تــو را، نه آنَتْ رتبت          خــوانم ممکن تو را، ز ممکن برتر

     

ممکن انــــدر لباس واجب پیــــــدا           واجبــــى اندر رداى امکان مَظْهر

ممکن؛ امّا چه ممکن، علت امکان           واجب؛ امـــّا شعـــــاع خالق اکبر

ممکن؛ امّا یگانــــه واسطــــه فیض         فیض به مهتر رسد وزان پس کهتر

ممکن؛ امــــّا نمــود هستى از وى           ممکن؛ امــــّا ز ممکنــــات فزونتر

وین نه عجب؛ زانکه نور اوست ز زهرا       نور وى از حیدر است و او ز پیمبر

نور خــــدا در رســــول اکـــرم پیدا             کرد تجلّى ز وى، به حیدر صفدر

     

وز وى، تابان شده به حضرت زهرا            اینک ظاهر ز دخت موسىِ جعفر

این است آن نور کز مشیّت "کُنْ" کرد       عالـــم، آن کو به عالم است منّور

این است آن نور کز تجلّـــى قدرت           داد به دوشیزگـــــان هستى، زیور

شیطانْ عالِم شدى، اگر که بدین نور       ناگفتى "آدم است خاک و من آذر"

آبـــــروى ممکناتْ جمله از این نور           گـــر نَبـــُدى، باطل آمدند سراسر

جلوه این، خود عَرَض نمود عَرَض را          ظلّش بخشـــود جـــوهریّت جوهر

     

عیسى مریم به پیشگاهش دربان           موسىِ عمران به بارگاهش چـاکر

آن یک چون دیده بان فرا شده بردار         وین یک چـــون قاپقان معطى بر در

یا که دو طفلند در حریــــم جلالش           از پـــى تکمیل نفس آمده مضطـر

آن یک "انجیل" را نمـــــاید از حفظ           ویـــن یک "تورات" را بخـــواند از بر

گر که نگفتى "امام هستم بر خلق"        موسى جعفـــر، ولّــى حضرت داور

فاش بگفتم که این رسول خداى است     معجزه اش مـــى بـوَد همانا دختر

     

دختــــــر، جز فاطمه نیایــد چون این         صُلب پــدر را و هـــم مشیمه مادر

دختر، چون این دو از مشیمه قدرت          نامد و ناید دگـــر همــــــــــاره مقدّر

آن یک، امواج علم را شـــــده مبدا           وین یک، افواج حلم را شده مصـــدر

آن یک موجود از خطــــابش مَجْلى           وین یک، معدوم از عقــــابش مُسْتَر

آن یک بر فـــرق انبیــــا شده تارک            وین یک انــــدر ســـــرْ اولیا را مغفر

آن یک در عالم جـــــــلالت "کعبه"            وین یک در مُلک کبــــریایى "مَشْعر"

     

"لَمْ یَلِد"م بسته لب وگرنه بگفتم             دخت خــــداینــــــد این دو نور مطهّر

آن یک، کوْن و مکانْش بسته به مَقْنَع        وین یک، مُلکِ جهانْش بسته به معْجَر

چادر آن یک، حجاب عصمت ایزد              معْجــــــَرِ این یک، نقـــــاب عفّت داور

آن یک، بر مُلک لا یزالى تارُک                 وین یک، بـــــر عرش کبــــریایى افسر

تابشى از لطف آن، بهشت مُخَلّد            ســــــایــــه‏اى از قهر این، جحیم مُقَعّر

قطره‏اى از جود آن، بحار سماوى            رشحــــه‏اى از فیض این، ذخـــــایر اغیر

     

آن یک، خاکِ مدینه کرده مزّین                صفحه قــــــم را نمــــوده، این یک انور

خاک قم، این کرده از شرافتْ، جنّت         آب مــــــدینه نمــــــــوده آن یک، کوثر

عرصه قم، غیرت بهشت برین است         بلکـــــه بهشتش یَساولى است برابر

زیبد اگر خاک قم به "عرش" کند فخر        شـــــاید گـــــــر "لوح" را بیابد همسر

خاکى عجب خاک آبروى خلایق              ملجــــــا بر مسلم و پنـــــاه به کافـــر

گر که شنیدندى این قصیده "هندى"        شـــاعــــــــر شیراز و آن ادیب سخنور

     

آن یک طوطى صفت همى نسرودى        "اى به جـــلالت ز آفــــرینش بــــــرتر"

وین یک قمرى نمط هماره نگفتى            "اى کـــه جهــان از رخ تو گشته منوّر"

 

*********اسئلکم الدعاءجمیعاااااااااااااا********

ولادت با سعادت بنت الزّهراء و امیرالمؤمنین، حضرت زینب سلام الله

ولادت با سعادت بنت الزّهراء و امیرالمؤمنین، حضرت زینب کبری را به همه محبین و عاشقان اهل بیت

 تبریک و تهنیت عرض میکنم

اسعد الله ایامکم

کل عام و انتم بالف الف خیر

  

زینب کبری مهین مشکات نور

عالمی روشن ز نورش همچو طور

دختر زهرا که ماه آسمان

سجده آرد نزد او بر آستان

       

کلمه «زینب» از دو بخش «زین» یعنی زینت و «اَب» یعنی پدر ترکیب یافته است، و زینب یعنی زینت بابا.

جد اعلای پدر و مادری زینب(ع)، عبدالمطلّب بن هاشم است که، امین کعبه، سقّای حجّاج و مهماندار خانه خدا بوده، و خداوند او را از شرّ سپاه فیل سوار ابرهه که از حبشه برای خراب کردن خانه خدا آمده بودند حفظ کرد. او هرگز به بتپرستی نزدیک نشد.

جدّ مادری زینب(ع) محمد رسولالله، و خانمالانبیاء است، و جدّه مادری او «خدیجه بنت خویلد» میباشد. خدیجه امالمؤمنین، یعنی همسر پیامبر و مادر همه اهل ایمان است. تاریخ درباره او گواهی می دهد: خدیجه اولین زنی است که پیغمبر(ص) با او ازدواج کرد، و به اتفاق نظر همه مسلمانان، اولین انسانی است از زنان، که در برابر پیغمبر تسلیم شد و ایمان آورد، و در روزگار جاهلیت هم، طاهره، یعنی زن پاک و مقدس، نامیده میشد.

پدر زینب، علی بن ابیطالب(ع) - پسرعمو و وصّی رسول خدا - اولین کسی است که در کودکی به پیامبر ایمان آورد و اسلام را پذیرفت. او در میان «قبیله قریش» شجاعترین، دانشمندترین و جوانمردترین افراد بود.

مادر زینب، فاطمه زهراست- محبوبترین دختران پیامبر نزد آن بزرگوار- کسی که از نقطه نظر خلقت و خصلت شبیهترین افراد به پیغمبر است و خداوند به او امتیازاتی بخشیده، کسی که حلقه پیوند رسالت و امامت است و از دامن پاک او، درخت سلاله پیامبر شاخه و برگ می رویاند، و میوههای شیرین اهل بیت(ع) را به بوستان تاریخ تقدیم میدارد.   مادر زینب(ع) فاطمه است، پاره تن پیامبر، آن که خشنودی او به خشنودی پیغمبر(ص) وابسته است، آن که اگر خشمناک شود، پیغمبر(ص) هم غضبناک میگردد، آن بانوی دانشمند و با بصیرت، عابد و زاهد، مبارز و مجاهد، دلسوز و فداکار، مقاوم و سرسخت در برابر کجیها و در یک سخن همانطور که حبیب خدا و رسولالله(ص) فرموده: « سیّدة نساء العالمین»؛ فاطمه(ع) از هر جهت، سالار و سرآمد همه بانوان جهانیان است.

 

پنجم جمادی الاولی سال پنجم و ششم هجری (1) روز ولادت با سعادت بانوی قهرمان کربلا و پرچمدار نهضت حسینی علیه السلام ، حضرت زینب کبری سلام الله علیها می باشد.  

این روز را روز پرستار نامیده اند و علت آن است که حضرت زینب پرستاری امام زمانش ، حضرت سجاد علیه السلام  و دیگر بیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را بر عهده داشت، و ضمن انجام رسالت مهم و تبلیغ نهضت حسینی ، از پرستاری بیمار کربلا ، با تحمل آن همه سختیها و ناملایمات غافل نبود.

اما از انصاف به دور است کسی که خانم زینب را صرفاً پرستار بیمار بداند، چرا که پرستاری از بیمار یکی از کوچکترین مسئولیت های حضرت بود. هر چند پرستاری ، وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهد باید باصبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملایمات را برای انجام خدمتش داشته باشد و چنین کاری از عهده هر کس بر نمی آید ولی با این حال ، مقام زینب سلام الله علیها، آنقدر والا و عظیم است که باید ایشان را پرستار نهضت و انقلاب حسینی بنامیم. زیرا این پرستاری ، به مراتب مهمتر و سرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود . زینب علیها السلام نقش حفاظت از قیام خونبار حسینی را بر عهده داشت که اگر چنین نبود ، خون امام حسین علیه السلام پایمال می گشت.

حضرت زینب علیها السلام در پسِ آن مصیبتها ، آنچنان بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر ایستاد و خطابه خواند تا مردم را بیدار نمود و پس از آن حرکتهای اسلامی ایجاد شد.

القاب حضرت زینب علیها السلام

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نام او را " زینب" یعنی زینت پدر گذارد. دیگر لقب های حضرت عباتند از :

عقیله بنی هاشم، عقیلة الطالبین ، عقیلة النساء، عقیله قریش،  ام المصائب، زینب کبری، صدیقه صغری، عالمه غیر معلمه، عارفه ، عامله، شریک الحسین ، محبوبه مصطفی، زاهده، باکیه.

 

برگی از پرستاری نهضت حسینی

امام حسین علیه السلام قبل از شهادت ، سفارش های لازم را به زینب علیها السلام نمود و پرستاری نهضت را به او واگذار کرد ، او را به صبر و بردباری امر نمود و با قلبی محکم و بی هراس از آینده نهضت ، به سوی میدان حرکت کرد. زینب (س) نیز پرچم پر افتخار امام زمانش ، حسین علیه السلام را بر دوش گرفت و مانع افتادن پرچم الهی بر زمین شد و با اقتدار و شهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده ، در برابر ظلم و ستم ایستادگی نمود.

راستی چه رادمردی است این زن ، که با آنهمه مصیبت های سخت که هر یک کوهی را به لرزه در می آورد و انسان را مضطرب و از خود بی خبر می سازد ، در برابر سنگدل ترین ، تند خوترین و تبهکارترین انسان روی زمین، آن سان با کبر و مناعت برخورد می کند که همه را به شگفتی وامی دارد .

زن مگو ، مرد آفرین روزگار .

.زن مگو، بنت الجلال ، اخت الوقار

زن مگو، کمتر کنیزش حورعین .

زن مگو، دخت امیر المومنین .

ابن زیاد که آن همه کبر و بی اعتنایی را از یک زن رنج کشیده و ماتم زده می بیند ، انگشت حیرت به دهان می گیرد و می خواهد او را کوچک شمارد، با تکبری انتقام جویانه رو به حضرت زینب نموده می گوید: " خدای را شکر می کنم که شما را رسوا ساخت ، مردانتان را کشت و سخنانتان را دروغ گردانید . " زینب (س) با عظمت ، نگاهی تحقیرآمیز به آن سرکش بی نام و نسب می کند و فریاد بر می آورد که :" سپاس خدای را که ما را با انتصاب به پیامبرش ، گرامی داشت و از آلودگی و ناپاکی دور ساخت و شخص تبه کاری چون تو را رسوا کرد."

ابن زیاد که منتظر چنین جواب تندی نبود، از حضرت می پرسد:" کار خدایت را درباره خاندانت چگونه دیدی ؟ " ، حضرت با سربلندی و مناعت می فرماید :" والله ما رأیت الا جمیلا..." . " به خدا قسم  جز نیکی و زیبایی ندیدم ، آنان قومی بودند که خداوند کشته شدن در راهش را بر آنها نوشته بود و لذا با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند  ولی به زودی خداوند تو و آنان را در یک جا گرد آورد تا در پیشگاهش محاکمه شوی."

این سخن حضرت زینب علیها السلام چقدر تکان دهنده است و انسان را وا می دارد که در برابر آن همه عظمت و بزرگواری ، احساس شرمساری و حقارت کند که این زینب پس از آن همه مصیبت، چون برای رضای خداست ، همه را زیبا می بیند و حال آنکه عموم انسانها در برابر کوچکترین اذیت و آزاری ، کوچک و زبون می شوند . چقدر فاصله است میان آسمان عظمت زینب و دنیای پست دنیا خواهان.

یکى از بارزترین اوصاف انسان‏هاى کامل، صبر و بردبارى در فراز و نشیب‏هاى روزگار و تلخى‏هاى دوران است. قرآن کریم در آیات متعددى به صابران بشارت داده  و پاداش‏هاى فراوان آن‏ها را یادآورى نموده است. زینب علیهاالسلام از این جهت در اوج کمال قرار دارد. در زیارتنامه آن حضرت مى‏خوانیم:« لقد عجبت من صبرک ملائکة السماء؛ ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند.» مخصوصا در ماجراى کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، که صبر از روى او خجل است.

خدا در مکتب صبر على پرداخت زینب را 

 براى کربلا با شیر زهرا ساخت زینب را

 

بسان لیلة القدرى که مخفى ماند قدر او 

کسى غیر از حسین بن على نشناخت زینب را ...

 

سلام بر تو اى کسى که صبر شد حقیر تو 

ندیده بعد فاطمه جهان زنى نظیر تو

 

در مجلس ابن زیاد؛ آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب مى‏پاشد و براى آزردن او مى‏گوید:«کیف رایت صنع الله باخیک واهل بیتک کار خدا را با برادر و خانواده‏ات چگونه یافتى؟» او در واقع با تعریض مى‏خواهد بگوید که دیدى خدا چه بلایى به سرتان آورد؟ زینب علیهاالسلام در پاسخ درنگ نمى‏کند، با آرامشى که از صبر و رضاى قلبى او حکایت داشت فرمود:« ما رایت الا جمیلا.جز زیبایى ندیدم.» ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت مى‏ماند، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت‏ها متعجب مى‏شود و قدرت محاجه را از دست مى‏دهد

 

                

 

        

 

 

 

 

یا ابا عبدالله الحسین یا لیت کنت الحین فی کربلا..

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْد ِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ


عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ


وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ


 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ


السلام علیک یا أبا عبد الله السلام علیک یا ابن رسول الله لعن الله من قتلک و لعن الله من أعان علیک

و من بلغه ذلک فرضی به إنا إلى الله منهم بری‏ء


السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

** عـرش بـر جـلـوۀ رخـسـار حسین(ع) مـی نـازد **


                                        **
عـرش بـر اشـک عــزادار حسین(ع) مـی نـازد **

 

     ** قـبـر شـش گـوشـه بـه زوّار حسین(ع) مـی نازد **


                                        **
کــربـلاء هــم بــه علمدار حسین(ع) مــی نــازد **

 

     ** فاطمه(س) ام ابــیـهــا ، بــه حسین(ع) مــی نــازد **


                                        **
هـمـه جـا زینب کبری(س) بـه حسین(ع) مـی نازد **

 

     ** این حسین(ع) کـیسـت کـه مـحبوب تمام دلهاست **


                                     **
او حسین(ع) است حسین(ع)، میوۀ قلب زهراء(س) **

 

السلام علیک یا أبا عبد الله وعلى الأرواح التی حلت بفنائک

      کم سید لی بکربلا

کم سید لی بکربلا _ فـدیته السـید الغریب
کم سید لی بکربلا _ للموت فی صدره وجیب
کم سید لی بکربلا _ عسـکره بالعـرا نهیب
کم سید لی بکربلا _ لیس لمـا یشتهی طبیب
کم سید لی بکربلا _ خاتمـه والـرداء سلیب
کم سید لی بکربلا _ خضب من نحره المشیب
کم سید لی بکربلا _ ملثمـه والردا خضـیب
کم سید لی بکربلا _ یسمـع صوتی ولا یجیب
کم سید لی بکربلا _ ینقـر فی ثغره القضیب

****اللهم عجل لولیک الفرج*****