«•´`•.(*•.¸(`•.¸بــنــت الــزهــــــراء ¸.•´)¸.•*).•´`•»

الهی لا تعذبنی فانی مقر بالذی قد کان منی.فما لی حیله الا رجائی.لعفوک ان عفوت و حسن ظنی.وکم من زله لی فی الخطایا.وانت علی ذو فضل

«•´`•.(*•.¸(`•.¸بــنــت الــزهــــــراء ¸.•´)¸.•*).•´`•»

الهی لا تعذبنی فانی مقر بالذی قد کان منی.فما لی حیله الا رجائی.لعفوک ان عفوت و حسن ظنی.وکم من زله لی فی الخطایا.وانت علی ذو فضل

کل عام و انتم بالف خیر .یا امام حسن ادرکنی جمیعا .التماس دعا

با سلام

به مناسبت ولادت امام حسن(ع) شما را مهمان کلمات گهربار امام حسن (ع) می کنم.

 

قالَ الإمامُ الْحَسَنُ الْمُجتبى (عَلَیْهِ السَّلام)
یَا ابْنَ آدْم! عَفِّ عَنِ مَحارِمِ اللّهِ تَکُنْ عابِداً، وَ ارْضِ بِما قَسَّمَ اللّهُ سُبْحانَهُ لَکَ تَکُنْ غَنِیّاً، وَ أحْسِنْ جَوارَ مَنْ جاوَرَکَ تَکُنْ مُسْلِماً، وَ صاحِبِ النّاسَ بِمِثْلِ ما تُحبُّ أنْ یُصاحِبُوکَ بِهِ تَکُنْ عَدْلاً.([1])
امام حسن مجتبی (علیه السلام) فرمود: اى فرزند آدم! نسبت به محرّمات الهى عفیف و پاکدامن باش تا عابد و بنده خدا باشى. راضى باش بر آنچه که خداوند سبحان برایت تقسیم و مقدّر نموده است، تا همیشه غنى و بى نیاز باشى. نسبت به همسایگان، دوستان و همنشینان خود نیکى و احسان نما تا مسلمان محسوب شوى. با افراد (مختلف) آنچنان بر خورد کن که انتظار دارى دیگران همانگونه با تو بر خورد نمایند.


 

قالَ(علیه السلام): مَنْ قَرَءَ الْقُرْآنَ کانَتْ لَهُ دَعْوَةٌ مُجابَةٌ، إمّا مُعَجَّلةٌ وَإمّا مُؤجَلَّةٌ.
فرمود: کسى که قرآن را ـ با دقّت ـ قرائت نماید، در پایان آن ـ اگر مصلحت باشد ـ دعایش سریع مستجاب خواهد شد ـ و اگر مصلحت نباشد ـ در آینده مستجاب مى گردد.


 

قالَ(علیه السلام): إنّ هذَا الْقُرْآنَ فیهِ مَصابیحُ النُّورِ وَشِفاءُ الصُّدُورِ.
فرمود: همانا در این قرآن چراغ هاى هدایت به سوى نور و سعادت موجود است و این قرآن شفاى دل ها و سینه ها است.


قالَ(علیه السلام):إنَّ اللّهَ جَعَلَ شَهْرَ رَمَضانَ مِضْماراً لِخَلْقِهِ، فَیَسْتَبِقُونَ فیهِ بِطاعَتِهِ إِلى مَرْضاتِهِ، فَسَبَقَ قَوْمٌ فَفَازُوا، وَقَصَّرَ آخَرُونَ فَخابُوا.
فرمود: خداوند متعال ماه رمضان را براى بندگان خود میدان مسابقه قرار داد. پس عدّه اى در آن ماه با اطاعت و عبادت به سعادت و خوشنودى الهى از یکدیگر سبقت خواهند گرفت و گروهى از روى بى توجّهى و سهل انگارى خسارت و ضرر مى نمایند.


قالَ(علیه السلام): هَلاکُ الْمَرْءِ فى ثَلاث: اَلْکِبْرُ، وَالْحِرْصُ، وَالْحَسَدُ; فَالْکِبْرُ هَلاکُ الدّینِ،، وَبِهِ لُعِنَ إبْلیسُ. وَالْحِرْصُ عَدُوّ النَّفْسِ، وَبِهِ خَرَجَ آدَمُ مِنَ الْجَنَّةِ. وَالْحَسَدُ رائِدُ السُّوءِ، وَمِنْهُ قَتَلَ قابیلُ هابیلَ.
فرمود: هلاکت و نابودى دین و ایمان هر شخص در سه چیز است: تکبّر، حرص، حسد. تکبّر سبب نابودى دین و ایمان شخص مى باشد و به وسیله تکبّر شیطان ـ با آن همه عبادت ملعون گردید. حرص و طمع دشمن شخصیّت انسان است، همان طورى که حضرت آدم (علیه السلام) به وسیله آن از بهشت خارج شد. حسد سبب همه خلاف ها و زشتى ها است و به همان جهت قابیل برادر خود هابیل را به قتل رساند.

قالَ(علیه السلام): إنّ الْحِلْمَ زینَةٌ، وَالْوَفاءَ مُرُوَّةٌ، وَالْعَجَلةَ سَفَهٌ.
فرمود: صبر و شکیبائى زینت شخص، وفاى به عهد علامت جوانمردى، و عجله و شتابزدگى (در کارها بدون اندیشه) دلیل بى خردى مى باشد.

 عزیزان ما رو هم دعا کنید در این شب بزرگ ۱۵ رمضان ولادت امام حسن حاجتی دارم ........

از همه  عزیزانی که به این کلبه من سر میزنند میخواهم که من را دعا کنند ممنون میشم ........

یا زهرا بحق ابنک الحسن اعطی  حوائج الجمیع.

 خدایا به حق این شب دعای همه جوونهای دلشکسته را اجابت فرما...........آمین

ولادت امام حسن مجتبی را به همه تبریک عرض میکنم.

                                 



ولادت امام مجتبى سبط اکبر(ع) در روز پانزدهم

پانزدهم ماه رمضان (بنا به نقل شیخ مفید و شیخ بهائى در توضیح المقاصد) روز ولادت موفور السعادت حضرت سبط اکبر، امام حسن مجتبى (علیه السلام) است، و این در سال سوم هجرت واقع شده است، وقتى مژده ولادت این نور پاک را به پیامبر(صلى الله علیه و آله) دادند، امواج سرور و شادمانى دل مبارک حضرت را فرا گرفت و مشتاقانه و با شتاب به خانه دخترش و محبوبه‏اش سیده زنان عالم رفت، فرمود: «یا اسماء هاتینى ابنى‏»، پسرم را به من بده اسماء نوزاد مبارک را به جد بزرگوارش داد، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) در گوش راستش اذان، و در گوش چپش اقامه فرمود: (که نخستین صدائى که گوش نوزاد با او آشنا شد، صداق حق جدش خاتم الانبیاء (صلى الله علیه و آله) بود، صداى توحید، صداى تکبیر، صداى تهلیل، و صداى تصدیق به نبوت پیامبر( صلى الله علیه و آله) جد گرامش. که خداى توفیق این سنت‏سنیه را به امتش و به شیعیان حضرت مجتبى (علیه السلام) در مورد نوزادان عنایت فرماید. پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: «یا على هل سمیت الولید المبارک؟» آیا این نوزاد مبارک را نام گذارده‏اى؟ عرض کرد: «ما کنت لا سبقک یا رسول الله؟» بر شما سبقت نمى‏گیرم، هنوز لحظاتى نگذشته بود که بشیر وحى جبرئیل نازل شد، و فرمان خدا را به پیامبر (صلى الله علیه و آله) رسانید، یا رسول الله «سمیه حسنا» او را حسن نام گذار، پیامبر (صلى الله علیه و آله) شخصا براى حسن (علیه السلام) عقیقه کرد، و بسم الله گفت و دعا کرد.

                                                                ***************

تولد و کودکى.

امام حسن (ع ) فرزند امیر مؤمنان على بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا (ص ) است .
امام حسن (ع ) در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت .
وى نخستین پسرى بود که خداوند متعال به خانواده على و فاطمه عنایت کرد.
رسول اکرم (ص ) بلا فاصله پس از ولادتش , او را گرفت و در گوش چپش اقامه گفت .
سپس براى او بار گوسفندى قربانى کرد, سرش را تراشید و هموزن موى سرش -که یک درم و چیزى افزون بود - نقره به مستمندان داد.
پیامبر (ص ) دستور داد تاسرش را عطر آگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هموزن موى سرنوزاد سنت شد.
این نوزاد را حسن نام داد و این نام در جاهلیت سابقه نداشت .
کنیه او را ابومحمد نهاد و این تنها کنیه اوست .
لقب هاى او سبط, سید, زکى , مجتبى است که از همه معروفتر مجتبى میباشد.
پیامبر اکرم (ص ) به حسن و برادرش حسین علاقه خاصى داشت و بارها میفرمودکه حسن و حسین فرزندان منند و به پاس همین سخن على به سایر فرزندان خودمیفرمود : شما فرزندان من هستید و حسن و حسین فرزندان پیغمبر خدایند .
امام حسن هفت سال و خردهاى زمان جد بزرگوارش را درک نمود و در آغوش مهر آن حضرت بسر برد و پس از رحلت پیامبر (ص ) که با رحلت حضرت فاطمه دوماه یا سه ماه بیشتر فاصله نداشت , تحت تربیت پدر بزرگوار خود قرار گرفت .
امام حسن (ع ) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت , به امامت رسید .

                            



خدایا خدایا


خدایا!

 چون ماهیان که از عمق و وسعت دریا بی خبرند،

عظمت و ژرفای عشق تو را نمی شناسم

فقط می دانم:

که معبود این دل خسته هستی

و اگر دیده از من برگیری،

خواهم مرد.

خدایا!

تو ماه قلب تیره ی منی.

که عزیزتر از جانی.

از زیبایی تو زیبا می شوم

و پیوسته باتو می مانم.

خدایا!

از من روی نگردان

که من هرگز چشم از تو برنمی دارم.

اگر از تو چشم بردارم،

به چه کس رو آورم؟

معبودم!

به حریم قلب من بیا.

قلب من شعله ور است

و تنم برآتش

و روح من آرزومند دیدار توست.

خدایا!

نام تو مقتدر است و شکوهت بی پایان!

حضرت خدیجه سلام الله علیها مادر امت

وفات حضرت خدیجه ماه رمضان سال دهم بعثت

در ماه مبارک رمضان سال دهم بعثت‏خدیجه بانوى فداکار و همسر بى نهایت مهربان حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) در روز دهم به سن شصت و پنج‏سالگى از دنیا رفت، و پیامبر (صلى الله علیه و آله) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپرد، و حزن در گذشت او پیامبر (صلى الله علیه و اله) را بسیار محزون ساخت که پیامبر (صلى الله علیه و آله) سال در گذشت‏حضرت خدیجه را «عام الحزن‏» سال اندوه نام نهاده، بلى خدیجه همسر بى‏همتاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) بانوئى که از ثروت او اسلام رونق یافت و پشت پیامبر (صلى الله علیه و آله) راست‏شد، باید سال در گذشتش را «عام الحزن‏» نام نهاد و مصیب پیامبر (صلى الله علیه و اله) شدت گرفت، زیرا که پیامبر (صلى الله علیه و اله) مادر شایسته دخترش زهراى مرضیه را از دست داده و یارى همچون خدیجه را هرگز به دست نخواهد آورد. (1)

به خدا سوگند بهتر از خدیجه را خدا به من عوض نداده

عایشه گفت پیامبر (صلى الله علیه و آله) از خانه بیرون نمى‏رفت مگر آنکه خدیجه سلام الله علیها را یاد مى‏کرد، و بر او به خوبى و نیکى مدح و ثنا مى‏نمود، روزى از روزها غیرت مرا فرا گرفت، گفتم: او پیره زنى بیش نبود، و خدا بهتر از او به شما عوض داده است، پیامبر (صلى الله علیه و آله) غضبناک شد، به طورى که موى جلوى سرش از غضب تکان مى‏خورد سپس فرمود: نه به خدا قسم بهتر از او را خدا به من عوض نداده، او به من ایمان آورد هنگامى که مردم کافر بودند، و تصدیق کرد مرا، هنگامى که مردم مرا تکذیب مى‏کردند و در اموال خود با من مواسات کرد، وقتى مردم مرا محروم ساختند، و از او فرزندانى خدا روزى من کرد که از زنان دیگر محروم فرمود، «یعنى خدا فاطمه را از او به من عنایت فرمود» (2)

پى‏نوشت‏:

1- اسد الغابه، مسار الشیعه، مفید - نقل از رمضان در تاریخ.
2- اسد الغابه مسار الشیعه مفید - نقل از رمضان در تاریخ.

******

ازدواج خدیجه

زفاف خدیجه با حضرت محمد (ص) 2  ماه و  75  روز پس از بازگشت‏از سفر تجارت شام تحقق یافت . در آن زمان ، حضرت‏محمد (ص) 25سال داشت و خدیجه چهل ساله بود . ابن عباس سن ایشان را  28  سال‏نقل مى‏کند . هرچند بعضى از مورخان اهل‏سنت‏سعى مى‏کنند این سخن‏را رد کنند ; چون راوى آن محمد بن صائب کلبى از شیعیان است وآنها او را ضعیف مى‏دانند .

خدیجه به سبب علاقه به حضرت محمد (ص) و مقام معنوى او بارسول خدا ازدواج کرد و تمام دارایى و مقام و جایگاه فامیلى خودرا فداى پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .

در عقد ازدواج حضرت محمد (ص) و خدیجه ، عبدالله بن غنم به‏آنها چنین تبریک گفت :

هنیئا مریئا یا خدیجه قد جرت لک الطیرفیما کان منک باسعد

تزوجت‏خیر البریه کلها و من ذا الذى فى الناس مثل محمد ؟

و بشر به البران عیسى بن مریم و موسى ابن عمران فیاقرب موعد

اقرت به الکتاب قدما بانه رسول من البطحاء هادو مهتد

گوارا باد بر تو اى خدیجه که طالع تو سعادتمند بوده و بابهترین خلایق ازدواج کردى . چه کسى در میان مردم همانند محمد (ص) است . محمد (ص) کسى است که حضرت عیسى و موسى به آمدنش‏بشارت داده‏اند و کتب آسمانى به پیامبرى او اقرار داشتند .

رسولى که سر از بطحاء (مکه) در مى‏آورد و او هدایت کننده وهدایت‏شونده است .


احترام پیغمبر خدا (ص) به خدیجه


احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بود .


*************


خصال خدیجه (س)


خدیجه از بزرگترین بانوان اسلام به شمار مى‏رود . او اولین زنى‏بود که به اسلام گروید ; چنان که على‏بن ابى‏طالب (ع) اولین‏مردى بود که اسلام آورد . اولین زنى که نماز خواند ، خدیجه بود. او انسانى روشن بین و دور اندیش بود . با گذشت ، علاقه‏مند به‏معنویات ، وزین و با وقار ، معتقد به حق و حقیقت و متمایل به‏اخبار آسمانى بود . همین شرافت‏براى او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کمک مال و ثروت او تحقق یافت .

خدیجه از کتب آسمانى آگاهى داشت و علاوه بر کثرت اموال و املاک، او را «ملکه بطحاء» مى‏گفتند . از نظر عقل و زیرکى نیزبرترى فوق العاده‏اى داشت و مهمتر اینکه حتى قبل از اسلام وى را«طاهره‏» و «مبارکه‏» و «سیده زنان‏» مى‏خواندند .

جالب این است او از کسانى بود که انتظار ظهور پیامبر اکرم (ص) مى‏کشید و همیشه از ورقه‏بن نوفل و دیگر علما جویاى نشانه‏هاى‏نبوت مى‏شد . اشعار فصیح و پر معناى وى در شان پیامبر اکرم (ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت مى‏کند .

نمونه‏اى از اشعار خدیجه در باره پیامبراکرم (ص) چنین است :


فلواننى امسیت فى کل نعمه و دامت لى الدنیا و تملک الاکاسره

فما سویت عندى جناح بعوضه اذا لم یکن عینى لعینک ناظره


اگر تمام نعمتهاى دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها وپادشاهان را داشته باشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانى که چشم‏به چشم تو نیافتند .

دیگر خصوصیت‏خدیجه این است که او داراى شم اقتصادى و روح‏بازرگانى بود و آوازه شهرتش در این امر به شام هم رسیده بود .

البته سجایاى اخلاقى حضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان‏آن ناتوان است . پیامبر اکرم (ص) مى‏فرماید : «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت‏خویلد و فاطمه بنت محمد ومریم بنت عمران و آسیه بنت مزاحم .»

چه مى‏توان گفت در شان کسى که مایه آرامش و تسلاى خاطر رسول‏خدا (ص) بود ؟ ! در تاریخ مى‏خوانیم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‏هاى ایشان‏محزون و آزرده مى‏شدند ، هیچ چیز آن حضرت را مسرور نمى‏کرد مگریاد خدیجه ; و هرگاه خدیجه را مى‏دید مسرور مى‏شد»

ذهبى مى‏گوید : مناقب و فضایل خدیجه بسیار است ; او از جمله‏زنان کامل ، عاقل ، والا ، پاى‏بند به دیانت و عفیف و کریم و ازاهل بهشت‏بود . پیامبر اکرم (ص) کرارا او را مدح و ثنا مى‏گفت‏و بر سایر امهات مومنین ترجیح مى‏داد و از او بسیار تجلیل مى‏کرد. به حدى که عایشه مى‏گفت : بر هیچ یک از زنان پیامبر (ص) به‏اندازه خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر (ص)بسیار او را یاد کرد .

*************

وفات خدیجه (س)


خدیجه در سن  65  سالگى در ماه رمضان سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابوطالب جان به جان آفرین تسلیم کرد . پیغمبر خدا (ص)شخصا خدیجه را غسل داد ، حنوط کرد و با همان پارچه‏اى که جبرئیل‏از طرف خداوند عزوجل براى خدیجه آورده بود ، کفن کرد . رسول‏خدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سپس خدیجه را در خاک نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جاى خویش استوار ساخت . او بر خدیجه اشک‏مى‏ریخت ، دعا مى‏کرد و برایش آمرزش مى‏طلبید . آرامگاه خدیجه درگورستان مکه در «حجون‏» واقع است .

رحلت‏خدیجه براى پیغمبر (ص) مصیبتى بزرگ بود ; زیرا خدیجه‏یاور پیغمبر خدا (ص) بود و به احترام او بسیارى به حضرت محمد(ص) احترام مى‏گذاشتند و از آزار وى خوددارى مى‏کردند .



وفات این بانوی بزرگوار را به همه تسلیت عرض میکنم



یا سیده خدیجه ادرکینی جمیعا