«•´`•.(*•.¸(`•.¸بــنــت الــزهــــــراء ¸.•´)¸.•*).•´`•»

الهی لا تعذبنی فانی مقر بالذی قد کان منی.فما لی حیله الا رجائی.لعفوک ان عفوت و حسن ظنی.وکم من زله لی فی الخطایا.وانت علی ذو فضل

«•´`•.(*•.¸(`•.¸بــنــت الــزهــــــراء ¸.•´)¸.•*).•´`•»

الهی لا تعذبنی فانی مقر بالذی قد کان منی.فما لی حیله الا رجائی.لعفوک ان عفوت و حسن ظنی.وکم من زله لی فی الخطایا.وانت علی ذو فضل

خدایا!

خدایا!
من را با تقوای خودت سعادتمند گردان
و با مرکب نافرمانی‌ات به وادی شقاوت و بدبختی‌ام مکشان.
در قضایت خیرم را بخواه
و قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم.
آنچه را که پیش می‌اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند
و آنچه را که بازپس می‌نهی من را به شکوه و گلایه نکشاند.

...پروردگار من!
... من را از هول و هراس‌های دنیا و غم و اندوه‌های آخرت، رهایی ببخش
و من را از شر آنان که در زمین ستم می‌کنند در امان بدار.

...خدایا!
به که واگذارم می‌کنی؟
به سوی که می‌فرستی‌ام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛
یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟
... من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.
...ای توشه و توان سختی‌هایم!
ای همدم تنهایی‌هایم!
ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم!
ای ولی نعمت‌هایم‌!
...ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات!

ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی‌کسی!

 ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی!

ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی‌انتهای تو!


...تو پناهگاه منی؛
تو کهف منی؛
تو مأمن منی؛

وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند

و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و...


...اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودم
و اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد.
...ای زنده!

ای معنای حیات؛ زمانی که هیچ زنده‌ای در وجود نبوده است.

...ای آنکه:
با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد
و من با بدی‌ها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم.

...ای آنکه:
در بیماری خواندمش و شفایم داد؛
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛
در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛
در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛

..من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردم
من آنم که به بدی همت گماشتم
من آنم که در جهالت غوطه‌ور شدم
من آنم که غفلت کردم
من آنم که پیمان بستم و شکستم
من آنم که بدعهدی کردم ...
و ... اکنون بازگشته‌ام.
بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه.

پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی‌رساند
ای آنکه از طاعت خلایق بی‌نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان

 را به انجام کارهای خوب توفیق می‌دهد.

...معبود من!
اینک من پیش روی توأم و در میان دست‌های تو.

آقای من!
بال گسترده و پرشکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.
نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم،
نه ریسمانی که بدان بیاویزم
و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.
چه می‌توانم بکنم؟ وقتی که این کوله‌بار زشتی و گناه با من است!؟

انکار!؟


چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضاء و جوارحم،

 به آنچه کرده‌ام گواهی می‌دهند؟

...خدای من!
خواندمت، پاسخم گفتی؛
از تو خواستم، عطایم کردی؛
به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛
به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛
به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛

خدایا!
از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز.
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.

...ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت را وسعت ببخش
و جسم و دینم را سلامت بدار
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن
و از آتش جهنم رهایم ساز.

...خدای من!
اگر آنچه از تو خواسته‌ام، عنایت فرمایی، محرومیت از غیر از آن، زیان ندارد
و اگر عطا نکنی هرچه عطا جز آن منفعت ندارد.

یا رب! یا رب! یا رب!

...خدای من!
این منم و پستی و فرومایگی‌ام
و این تویی با بزرگی و کرامتت
از من این می‌سزد و از تو آن ...
...چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم

در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی.

...خدای من!
تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!
تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد

 که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم.

...خدای من!
تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام.
...تو که این قدر دلسوز منی! ...

...خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
...کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد.

...خدای من!
مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور،

 بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش.

...خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای

که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....

یا رب! یا رب! یا رب!».

یا ثارالله یا سیدالشهداء یا اباعبدالله الحسین ادرکنی

و اشفع لنا عند الله ...

برادران و خواهران! عاجزانه از شما التماس دعا دارم،

    دعا کنید خدای مهربان، حج و کربلا را روزی‌ام کند. 

         خوش به حال آنانکه امسال حاجی میشن. 

       

نظرات 3 + ارسال نظر
ضد وهابی دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 06:26 ب.ظ http://baran1.blogsky.com

سلام
بلند می نویسی ...این طور خوننده حوصلش سر میره
به این یکی حتما سر بزن
http://sezar1.blogfa.com

امیر دوشنبه 5 دی‌ماه سال 1384 ساعت 07:10 ب.ظ http://pws.blogsky.com

سلام خیلی زیبا بود منم دو سه روزه همه اینا رو که گفتی تجربه کردم..! ولی میدونی وقتی بر میگشتم آرزو میکردم که کاش دنیا رو بشه چرخوند و ساعتها به عقب برگرده...میدونی چی از اینا زیبا تر بود گریه من و عزیز دلی که سرش روی پای من بود و چشماش پر از اشک راستی شما هم تونستی دنیا رو از داخل بطری های آب داخل کوپه کنار شیشه ببینی؟؟دیدی که بر عکس میچرخید...!!!زیبا بود... خاطرهامو بازم زنده کرد راستی منم به روز شدم و اومدم بهت خبر بدم تا پیشم بیای ممنونم که به یاد منی..به امید دیدار..بدرود.

محمد حسین چهارشنبه 7 دی‌ماه سال 1384 ساعت 12:04 ب.ظ http://beyadeoo.blogfa.com

سلام بر سیده خانم بزرگوار.
چه مناجات های دل نشینی بود.
خدایا به ما توفیق بندگییت را عطا نما و از ما بگذر. خدایا توفیق زیارت کعبه و کعبه ی دل را روزی ما گردان. اللهم عجل لولیک الفرج.التماس دعا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد