«•´`•.(*•.¸(`•.¸بــنــت الــزهــــــراء ¸.•´)¸.•*).•´`•»

الهی لا تعذبنی فانی مقر بالذی قد کان منی.فما لی حیله الا رجائی.لعفوک ان عفوت و حسن ظنی.وکم من زله لی فی الخطایا.وانت علی ذو فضل

«•´`•.(*•.¸(`•.¸بــنــت الــزهــــــراء ¸.•´)¸.•*).•´`•»

الهی لا تعذبنی فانی مقر بالذی قد کان منی.فما لی حیله الا رجائی.لعفوک ان عفوت و حسن ظنی.وکم من زله لی فی الخطایا.وانت علی ذو فضل

زندگانى حضرت امام محمد باقر ( ع ) پیشواى پنجم

 

     بسم الله الرحمن الرحیم

زندگانى حضرت امام محمد باقر ( ع ) پیشواى پنجم
 

ولادت
امام ابو جعفر،باقر العلوم،پنجمین پیشواى ما،جمعه‏ى نخستین روز ماه رجب سال پنجاه و هفت هجرى در شهر مدینه چشم به جهان گشود. او را«محمد»نامیدند و«ابو جعفر»کنیه و«باقر العلوم‏»یعنى‏«شکافنده‏ى دانشها»لقب آن گرامى است.

به هنگام تولد هاله‏یى از شکوه و عظمت نوزاد اهل بیت را فرا گرفته بود،و همچون دیگر امامان پاک و پاکیزه به دنیا آمد.

امام باقر (ع) از دو سو-پدر و مادر-نسبت‏به پیامبر و حضرت على و زهرا علیهم السلام مى‏رساند،زیرا پدر او امام زین العابدین فرزند امام حسین،و مادر او بانوى گرامى‏«ام عبد الله‏» دختر امام مجتبى علیهم السلام است.

عظمت امام باقر (ع) زبانزد خاص و عام بود،هر جا سخن‏از والایى هاشمیان و علویان و فاطمیان به میان مى‏آمد او را یگانه وارث آنهمه قداست و شجاعت و بزرگوارى مى‏شناختند و هاشمى و علوى و فاطمیش مى‏خواندند.

راستگوترین لهجه‏ها و جذاب‏ترین چهره‏ها و بخشنده‏ترین انسانها برخى از ویژگیهاى امام باقر علیه السلام است.

زنان وفرزندان
فرزندان آن حضرت را هفت نفر نوشته اند : ابوعبدالله جعفر بن محمد الصادق ( ع ) و عبدالله که مادرشان ام فروه

 دختر قاسم بن محمد بن ابی بکر بود . ابراهیم و عبیدالله که از ام حکیم بودند و هر دو در زمان حیات پدر بزرگوارشان

وفات کردند . علی و زینب و ام سلمه که از ام ولد بودند .

شهادت امام باقر ( ع )
حضرت امام محمد باقر ( ع  ) 19سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین ( ع ) زندگی کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت ، نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامی  ، تعلیم شاگردان ، رهبری  اصحاب و مردم ، اجرا کردن سنتهای جد بزرگوارش در میان خلق ، متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبری و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعی و امام معصوم ، که تنها خلیفه راستین خدا و رسول ( ص ) در زمین است ، پرداخت و لحظه ای  از این وظیفه غفلت نفرمود .
سرانجام در هفتم ذیحجه سال  114هجری در سن  57سالگی در مدینه به وسیله هشام مسموم شد و چشم از جهان فروبست . پیکر مقدسش را در قبرستان بقیع - کنار پدر بزرگوارش - به خاک سپردند .

ای مولایم چرا نمی آیی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

ای فروغ هدایت، بتاب!

و ای خورشید جهان‌ها، بیا!

ای روشنگر هستی، بیافروز!

و ای راز بزرگ تجلی، چهره بنمای!

ای کعبه مقصود، نمایان شو!

و ای قبله موعود، عیان شو!

ای مشعل علم، روشنی بخش!

و ای مربی عقل، آگاهی ده!

ای حامل قرآن، بیا!

و ای صاحب شمشیر، برخیز!

ای امید رهایی، بشتاب!

و ای پناه همگان، فرارس!

ای ذخیره الهی، به در آی!

و ای عصمت دردها، بهبودی بخش!

و ای نجات جان‌ها، حیات آفرین!

ای سرّ عظیم، بخوان!

و ای اسم اعظم، بدم!

ای کشتی نجات، به سوی ما آی! ...

و ای ساحل رستگاری، پیدا شو!

بیا و مشتاقان مهجور را دریاب، و شیفتگان بیتاب را آرامش بخش!

 ما کوله بار دل تاریک بر دوش نهاده، در این هامون بیکران راه می سپاریم،

و تو را و نشان سر منزل تو را می جوبیم ...

ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید

هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند

ای خورشید، از تابیدن دریغ مَورز!

ای کانون نور، از پرتوافشانی سرمپیچ!

و ای مایه حیات، ما را از اقیانوس بیکران حیات که در اختیار تو است، قطره ای بنوشان!

بر ما احسان کن، که خدا احسان کنندگان را دوست می دارد.

ای عزیز مصر وجود!

جمال خویش ز اهل نظر دریغ مدار

عطای خود ز گدایان در دریغ مدار

مسیح المسایح...

مهدی، مسیح مسیحها (مسیح المسایح) و موعود موعودها است.

 او نجم ثاقب است و ستاره طالع. او امام ارض است و رب ارض. قرآن کریم فرموده است:

و اشرقت الارض بنور ربها

- زمین از فروغ رب (پرورنده) خویش روشن است.

دانایان علم قرآن گفته اند: "ربها یعنی: امامها"-

زمین از فروغ امام ساکن در زمین روشن است. مقصود از "رب"، در آیه مذکور، "امام" است.

 

۹حدیث از نهمین اختر تابناک امامت و ولایت

۹حدیث از مولایمان امام محمد تقی علیه السلام

قالَ الاِْمامُ الجَواد(علیه السلام) :

۱- نیاز مومن به سه چیز:

«أَلْمُؤْمِنُ یَحْتاجُ إِلى تَوْفیق مِنَ اللّهِ، وَ واعِظ مِنْ نَفْسِهِ، وَ قَبُول مِمَّنْ یَنْصَحُهُ.»:


مؤمن نیاز دارد به توفیقى از جانب خدا، و به پندگویى از سوى خودش، و به پذیرش از کسى که او را نصیحت کند.
 

۲- استوار کن، آشکار کن!


«إِظْهارُ الشَّىْءِ قَبْلَ أَنْ یُسْتَحْکَمَ مَفْسَدَةٌ لَهُ.»:


اظهار چیزى قبل از آن که محکم و پایدار شود سبب تباهى آن است.

۳- تأخیر در توبه


«تَأخیرُ التَّوْبَةِ إِغْتِرارٌ وَ طُولُ التَّسْویفِ حَیْرَةٌ، وَ الاِْعْتِذارُ عَلَى اللّهِ هَلَکَةٌ وَ الاِْصْرارُ عَلَى الذَّنْبِ أَمْنٌ لِمَکْرِ اللّهِ «فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ».»:


(سوره اعراف، آیه 99) به تأخیر انداختن توبه نوعى خودفریبى است، و وعده دروغ دادن نوعى سرگردانى است، و عذرتراشى در برابر خدا نابودى است، و پا فشارى بر گناه آسودگى از مکر خداست. «از مکر خدا آسوده نباشند جز مردمان زیانکار.»
 

۴- نامه امام جواد به دوستش


«کَتَبَ إِلى بَعْضِ أَوْلِیائِهِ: أَمّا هذِهِ الدُّنْیا فَإِنّا فیها مُغْتَرَفُونَ وَ لکِنْ مَنْ کانَ هَواهُ هَوى صاحِبِهِ وَ دانَ بِدینِهِ فَهُوَ مَعَهُ حَیْثُ کانَ وَ الاْخِرَةُ هِىَ دارُ الْقَرارِ.»:


امام جواد(علیه السلام) به یکى از دوستانش نوشت: امّا در این دنیا ما زیر فرمان دیگرانیم، ولى هر که خواسته او خواسته امامش و متدیّن به دین او باشد، هر جا که باشد با اوست و دنیاى دیگر سراى جاودان است.
 

۵- مسئولیت گوش دادن


«مَنْ أَصْغى إِلى ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ.»:


هر که گوش به گوینده اى دهد به راستى که او را پرستیده، پس اگر گوینده از جانب خدا باشد در واقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، به راستى که ابلیس را پرستیده است.

۶- عالمانِ غریب!


«أَلْعُلَماءُ غُرَباءُ لِکَثْرَةِ الْجُهّالِ.»:


عالمان، به سببِ زیادى جاهلان، غریباند!

 ۷- سرچشمه دانش على(علیه السلام)


«عَلَّمَ رَسُولُ اللّهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) عَلِیًّا(علیه السلام) أَلْفَ کَلِمَة، کُلُّ کَلِمَة یَفْتَحُ أَلْفَ کَلِمَة.»:


پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، هزار کلمه [از علوم را] به على(علیه السلام)آموخت که از هر کلمه اى هزار کلمه منشعب مىشد.

۸- مهدى منتظَر


«إِنَّ الْقائِمَ مِنّا هُوَ الْمَهْدِىُّ الَّذى یَجِبُ أَنْ یُنْتَظَرَ فى غَیْبَتِهِ وَ یُطاعَ فى ظُهُورِهِ، وَ هُوَ الثّالِثُ مِنْ وُلْدى.»:


همانا قائم از ماست او همان مهدىاى است که واجب است در زمان غیبتش منتظرش باشند و در وقت ظهورش اطاعتش کنند و او سومین نفر از اولاد من است.


 ۹
- دیدار با دوستان


«مُلاقاتُ الاِْخْوانِ نَشْرَةٌ وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إِنْ کانَ نَزْرًا قَلیلاً.»:


ملاقات و زیارت برادران سبب گسترش و بارورى عقل است، اگرچه کم و اندک باشد .

 

  در پایان از همه خوبانم میخوام که من حقیر رو

از دعای خیرشان محروم نفرمایند

و برای همه مریضها و همه دلشکستگان دعا کنید

امیدوارم زیارت آن حضرت قسمت همه محبان اهل بیت بشود

یا لیت کنا جمیعا فی الکاظمین یا لیت

اسئلکم الدعاء ایها الاعزاء

شهادت حضرت جوادالائمه

شهادت حضرت جوادالائمه

این نوگل باغ ولایت و عصمت گرچه کوتاه عمر بود ولی رنگ و بویش مشام جانها را بهره مند ساخت . آثار فکری و روایاتی  که از آن حضرت نقل شده و
مسائلی را که آن امام پاسخ گفته و کلماتی که از آن حضرت بر جای مانده ، تا ابد زینت بخش صفحات تاریخ اسلام است .

دوران عمر آن امام بزرگوار 25 سال و دوره امامتش 17سال بوده است . معتصم عباسی از حضرت جواد (ع ) دعوت کرد که از مدینه به بغداد بیاید .
امام جواد در ماه محرم سال 220هجری به بغداد وارد شد . معتصم که عموی ام الفضل زوجه حضرت جواد بود ، با جعفر پسر مأمون و ام الفضل بر قتل آن حضرت همداستان شدند .
علت این امر - همچنان که اشاره کردیم - این اندیشه شوم بود که مبادا خلافت از بنی عباس به علویان منتقل شود . از این جهت ، درصدد تحریک ام الفضل برآمدند و به وی گفتند تو دختر و برادرزاده خلیفه هستی ، و احترامت از هر جهت لازم است و شوهر تو محمد بن علی الجواد ، مادر علی هادی فرزند خود را بر تو رجحان می نهد . این دو تن آن قدر وسوسه کردند تا ام الفضل - چنان که روش زنان نازاست - تحت تأثیر حسادت قرار گرفت و در باطن از شوهر بزرگوار جوانش آزرده خاطر شد و به تحریک و تلقین معتصم و جعفر برادرش ، تسلیم گردید . آنگاه این دو فرد جنایتکار سمی کشنده در انگور وارد کردند و به خانه امام فرستاده تا سیاه روی دو جهان ، ام الفضل ، آنها را به شوهرش بخوراند . ام الفضل طبق انگور را در برابر امام جواد (ع ) گذاشت ، و از انگورها تعریف و توصیف کرد و حضرت جواد (ع ) را به خوردن انگور وادار و در این امر اصرار کرد .

 امام جواد (ع ) مقداری از آن انگور را تناول فرمود . چیزی  نگذشت آثار سم را در وجود خود احساس فرمود و درد و رنج شدیدی بر آن حضرت عارض گشت. ام الفضل سیه کار با دیدن آن حالت دردناک در شوهر جوان ، پشیمان و گریان شد ، اما پشیمانی  سودی نداشت .
حضرت جواد (ع ) فرمود : چرا گریه می کنی ؟ اکنون که مرا کشتی گریه تو سودی ندارد . بدان که خداوند متعال در این چند روزه دنیا تو را به دردی مبتلا
کند و به روزگاری بیفتی  که نتوانی از آن نجات بیابی .
در مورد مسموم کردن حضرت جواد (ع ) قولهای  دیگری هم نقل شده است .